سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس چیزی را دوست بدارد، از آنْ بسیاریاد می کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
خدا بزرگه ... - ..:: حاج همت ::..
خدا بزرگه ...
  • نویسنده : گردان وبلاگی کمیل:: 86/7/29:: 2:29 عصر
  • بنام خدا

    سلام شما اومدید؟

    ابراهیم بود .سرش را از بین گندم ها که دسته دسته روی هم تل انبار شده بود در آورده بود .من و بابا جون هاج و واج مانده بودیم که اونجا چه کار می کرد.

    دیشب مانده بود سر زمین.گندم ها را چیده بودیم و باید یک نفر می ماند که دزد به آنها نزند.ابراهیم گفت دیشب چند تا شغال آمده بودن منم اومدم و اینجا قایم شدم.

    فکرش هم وحشتناک بود .به ش نزدیک شدم ((اگه مادر بفهمه چی می گه ؟دادا! حالا نترسیدی؟))

    ابراهیم زیر چشمی نگاهم کرد و گفت :نه دادا خدا بزرگه.


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 207222
    بازدید امروز : 39
    بازدید دیروز : 6
    ... فهرست موضوعی یادداشت ها...
    شهید .
    ............. بایگانی.............
    خاطرات
    دل نوشته ها
    وصیتنامه
    اشعار
    معرفی کتاب و وبلاگ

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ........... درباره خودم ..........
    خدا بزرگه ... - ..:: حاج همت ::..
    گردان وبلاگی کمیل

    .......... لوگوی خودم ........
    خدا بزرگه ... - ..:: حاج همت ::.. .......لوگوی دوستان ........





    ......... لینک دوستان ...........
    بچّه شهید (به یاد شهدا)
    فدایی سید علی
    ساجد
    بهترین جمله های روز
    زندگی با شهدا
    شعله قلمکار
    قلم آزاد

    ............آوای آشنا............

    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........